گزیدۀ اخبار و تحلیل های روز

گزیدۀ اخبار و تحلیل های روز

توماس جفرسن: اگر دولتها از مردم بترسند دمکراسی است و اگر مردم از دولتها بترسند دیکتاتوری است.
گزیدۀ اخبار و تحلیل های روز

گزیدۀ اخبار و تحلیل های روز

توماس جفرسن: اگر دولتها از مردم بترسند دمکراسی است و اگر مردم از دولتها بترسند دیکتاتوری است.

عصر ایران: آنارشیسم»؛ ایده‌ای برای فردای بشریت ؟!


این تصور که آنارشیسم یعنی هرج‌ومرج‌طلبی، کاملا نادرست است. آنارشیسم مدعی زندگی آزادانه و خردمندانه در غیاب دولت است و چنین چیزی را هم ممکن می‌داند.

آنارشیستها کیستند و چه می گویند؟

عصر ایران - آنارشیسم (Anarchism) نظریه و جنبشی است که اصل اقتدار سیاسی را رد می‌کند و بر آن است که نظم اجتماعی بدون چنین اقتداری ممکن و خواستنی است.

نخستین شرح دقیق آنارشیسم را ویلیام گادوین (1836-1756) فیلسوف بریتانیایی به دست داد. جملۀ مشهور «دولت فقط زنان و مردان بیکاره پرورش می‌دهد»، متعلق به وی است.

آنارشیسم عناصر اصلی دولت مدرن را نفی می‌کند. یعنی نافی این امور است: سرزمین‌مداری که با مفهوم مرزها ملازمت دارد؛ حاکمیت که دال بر قدرت قضایی انحصاری بر همۀ مردم است؛ انحصار حکومت بر وسایل اصلی قهر فیزیکی؛ قانونگذاری حکومت که نافی سایر قوانین و رسوم است؛ ملت به عنوان اجتماع بزرگ سیاسی.

آنارشیسم از "جامعۀ طبیعی" دفاع می‌کند؛ یعنی جامعۀ خودسامان‌بخشی از افراد و گروه‌هایی که آزادانه شکل گرفته‌اند.

در واقع آنارشیسم بر شالوده‌های فکری لیبرالیستی استوار است و به همین دلیل بر تمایز میان دولت و جامعه تاکید دارد؛ اما آنارشیسم به تدریج صورت‌های دیگری هم پیدا کرده که مهم‌ترین آن‌ها آنارشیسم سوسیالیستی است.

آنارشیسم لیبرالیستی بر آزادی فردی، حاکمیت فردی، اهمیت مالکیت یا دارایی خصوصی و ظالمانه بودن تمامی انحصارات تاکید دارد. اما آنارشیسم سوسیالیستی مالکیت خصوصی را به عنوان سرچشمۀ اصلی نابرابری اجتماعی رد می‌کند و برابری اجتماعی را شرط لازم حداکثر آزادی فردی می‌داند.

جنبش‌های آنارشیستی در روسیه و فرانسه و اسپانیا و مکزیک در اوایل سدۀ بیستم قدرتمند بودند ولی تا به حال هیچ یک از احزاب آنارشیستی در هیچ کشوری نتوانسته‌اند قدرت سیاسی را در سطح ملی به دست آورند.

نماد جهانی آنارشیسم
ریشه های مشترک مارکسیسم وناسیونال- سوسیالیسم  

واژۀ "آنارشی" یعنی بی‌فرمانروایی. آنارشیست‌ها برخلاف کسانی که حکومت را شرّ لازم می‌دانند، معتقدند حکومت هم شرّ است هم نالازم. جدا از نفی اقتدار سیاسی، نفی مفهوم ملت هم دلیل دیگری برای مخالفت آنارشیسم با تاسیس دولت است؛ چراکه دولت بدون ملت معنا و مصداق ندارد.

آنارشیست‌های جدید در توضیح چگونگی تنظیم جامعه در صورت نبود اقتدار دولت به "بازار" اشاره کرده‌اند و آنارکوکاپیتالیسم (سرمایه‌داری آنارشیستی) را مطرح کرده‌اند که شکل افراطی اقتصاد بازار آزاد است. این گروه از آنارشیست‌ها معتقدند همان طور که بازار بدون مداخلۀ دولت می‌تواند کارایی داشته باشد، جامعه نیز بدون وجود دولت می‌تواند به شکل متمدنانه‌ای به حیات خودش ادامه دهد.

این تصور که آنارشیسم یعنی هرج‌ومرج‌طلبی، کاملا نادرست است. آنارشیسم مدعی زندگی آزادانه و خردمندانه در غیاب دولت است و چنین چیزی را هم ممکن می‌داند.

با اینکه آنارشیسم در اصل خاستگاهی لیبرالیستی داشته و در قالب آنارکولیبرالیسم و آنارکوکاپیتالیسم (از نیمۀ دوم قرن بیستم) هم مطرح شده، اما به لحاظ تاریخی با سوسیالیسم و کمونیسم پیوند پررنگ‌تری داشته است و برخی از مهم‌ترین آنارشیست‌‌های سده‌های اخیر، سوسیالیست و کمونیست بوده‌اند. این افراد را آنارشیست‌های جمع‌گرا نامیده‌اند.

پی‌یر ژوزف پرودون، فیلسوف فرانسویِ قرن نوزدهم، مشهورترین آنارشیست-سوسیالیست تاریخ است که رهایی از دولت و سرمایه‌داری را ممکن می‌دانست و در آثارش چگونگی آن را تشریح کرده است.

میخائیل باکونین و پیتر کروپوتکین، که به ترتیب در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم درگذشتند، دو تن از مشهورترین آنارشیست‌های کمونیست (یا مدافعان آنارکو کمونیسم) بودند که از مالکیت اشتراکی، تمرکززدایی و خودگردانی و تعاون در غیاب دولت دفاع می‌کردند.

خویش‌فرمانی و خودگردانی و تعاون و نفی دولت، جزو اصول اساسی آنارشیسم‌اند که آنارشیست‌های مدافع لیبرالیسم و سرمایه‌داری و سوسیالیسم و کمونیسم، همگی با ملاحظاتی به این اصول اعتقاد دارند.

در مجموع باید گفت که تحقق آنارشیسم، اگر ممکن باشد، نیازمند بلوغی در رفتار انسان است که در اکثر جوامع کنونی و در این برهۀ تاریخی، چندان به چشم نمی‌خورد. بنابراین شاید آنارشیسم را بتوان برنامه‌ یا "ایده‌ای برای فردای بشریت" دانست.

آنارشیستها کیستند و چه می گویند؟

نادر احمدی 

در حالیکه مارکسیسم – لنینیسم در کشورهای غربی در شکل و محتوای ایرانی آن در شرایط کنونی از زندگی سیاسی مردم رخت بر بسته است و ته مانده های احزاب مارکسیست دوران جنگ سرد تا حد یک کلوب چند نفره از ریش سفیدان منزوی کاهش یافته اند یا ضمن تبدیل به احزاب سوسیال- دمکرات در خدمت ماشین دولتی نظام سرمایه داری درآمده اند اما تمام تظاهراتهای ضد گلوبالیزیشن و ضد سرمایه داری توسط آنارشیستها سازماندهی می شوند. بطور مثال من در هلند حتی یک کتاب فروشی نشریات چپ که توسط مارکسیستها دایر شده باشد سراغ ندارم ولی آنارشیستها در تمام شهرهای بزرگ کتابفروشی دایر کرده اند و برای کمک حقوقی به پناهندگان و افراد غیر قانونی وکیل مجانی تدارک دیده اند. آنارشیستها در اتحادیه های کارگری نیز نفوذ دارند و چند سال پیش در جریان اعتصابات رانندگان قطار، برای خنثی کردن تلاشهای اتحادیه رفرمیست کارگری به نام اف ان ف، رانندگان به عنوان آلترناتیو خود را در  "کلکتیو ماشینیست" سازماندهی کردند که البته این یک تشکیلات جدید نبود.

آنارشیسم در زبان سیاسی به معنای نظامی اجتماعی و سیاسی بدون دولت، یا به طور کلی جامعه‌ای فاقد هرگونه ساختار طبقاتی یا حکومتی است.

ریشه لغت آنارشیسم(آنارشی) :

واژه یونانی آنارشی ، ریشه‌ای دو بخشی دارد : کلمه : Archon به معنای حاکم و پیشوند An به معنی فاقد. از این روی ، آنارشی به معنی وضعیتی فاقد حاکم میباشد. از نظر لغوی آنارشیسم آموزه‌ای مبنی بر این اعتقاد است که اکثر مشکلات اجتماعی ، ناشی از وجود حکومت بوده و در مقابل آن به‌عنوان بدیل ، تعداد بسیاری از اشکال تشکیلات داوطلبانه اجتماعی وجود دارند. درادامه تعریف ، باید گفت آنارشیست کسی است که سعی در ایجاد جامعه‌ای بدون حکومت می‌نماید.(بر گرفته از کتاب : مقدمه‌ای تاریخی بر آنارشیسم - نوشته : جرج وودکاک) برای نخستین بار پیر ژوزف پرودن این لقب (آنارشیست) را رسما بر خود اعلام نمود.(همان)

آنارشیسم در فرهنگ Britanica :

آنارشیسم نامی است که به یک مسلک یا نظریه زندگی و اداره کردن جامعه اطلاق میشود که تحت آن جامعه بدون دولت تصور می‌گردد – هماهنگی در چنین جامعه‌ای نه از طریق اطاعت از قانون یا فرمانبرداری از قوه حاکمه بلکه از طریق توافقات آزاد بین گروهها، ممالک و حِرَف گوناگون که آزادانه به خاطر تولید و مصرف و همچنین برای ارضای انواع بیشمار نیازها وآرزوها تشکیل شده‌اند تامین می‌شود. در جامعه‌ای که در این راستا ساخته می‌شود اتحادات ارادی که اکنون درحال فراگرفتن همه حوزه‌های فعالیت بشری هستند وسعت گسترده تری خواهند گرفت تا آنجا که جانشین دولت و همه کارکردهای آن خواهند شد. این اتحادات ارادی نماینده شبکه درهمتنیده‌ای است که از تعداد بیشماری گروه و اتحادیه محلی، منطقه‌ای، ملی و بین المللی موقت یا کم و بیش دائم با اندازه‌ها و درجات مختلف برای انواع مقاصد تشکیل شده‌است: تولید، مصرف و تبادل، ارتباطات، بهداشت، آموزش، امنیت متقابل، دفاع از ملک و غیره؛ و ازطرف دیگر برای ارضای نیازهای روزافزون علمی، هنری، ادبی و اجتماعی تشکیل شده‌اند. علاوه براین چنین جامعه‌ای نماینده هیچ چیز تغیرناپذیری نیست. در مقابل- همانطور که در مقیاس بزرگ در حیات آلی دیده می‌شود- هماهنگی، ناشی ازسازش و بازسازش متغیر موازنات بین شماری از نیروها و تاثیرات است، و این سازش آسانتر به دست می‌آید اگر هیچکدام از نیروها ازحمایت خاص دولت بهره نبرند. اگر جامعه بر این اصول سامان گیرد، بشر نه دراعمال آزادانه قدرتش در کارهای خلاق به خاطر انحصار سرمایه داری که توسط دولت برقرار می‌شود محدود خواهدگشت؛ نه دراعمال اراده اش به خاطر ترس از تنبیه یا فرمانبرداری از عناصر فردی یا متافیزیکی محدود خواهد گشت - که هر دو محدودیت به کاستی ابتکار وپستی ذهن می‌انجامند. بشر در فعالیتش از درک خود راهنمایی می‌گیرد که لزوماً شامل تأثرات کنش و واکنش آزادانه‌است بین خود او و درک اخلاقی محیطش. بشر به این ترتیب قادر خواهد بود همه استعدادها و قوایش – ذهنی، هنری و اخلاقی- را به تکامل تام برساند بی آن که به خاطر زیاده کاری برای انحصارطلبان یا به خاطر پستی و تنبلی ذهن اکثریت این استعدادها سرکوب شوند. به این ترتیب بشر قادر خواهد بود به فردیت تام برسد چیزی که درون سیستم فردگرای امروزی یا هیچ سیستم سوسیالیسم دولتی یا به اصطلاح دولت میسر نیست. نویسندگان آنارشیست، علاوه بر این، در نظر دارند که تصورشان یک مدینه فاضله ساخته شده بر مبنای روشهای پیشینی نیست که برمبنای چند اصل موضوعه به دست آمده باشد. این تصور، نویسندگان ادعا می‌کنند، نتیجه تحلیل گرایشاتی است که فی الواقع درکارند حتی اگر سوسیالیسم دولتی موقتاً جانب اصلاح طلبان را بگیرد. پیشرفت فنون نو که به طرز خیره کننده تولید ملزومات زندگی را آسان می‌کند؛ رشد روح استقلال و گسترش سریع ابتکارات و ادراکات آزادانه در همه شاخه‌های فعالیت – شامل آنهایی که سابقاً مختص دولت و کلیسا بود- به شکلی مدوام این تمایلات دولت- نوین را تقویت می‌کنند.

فلاسفه و نویسندگان مطرح این مکتب : میخائیل باکونین , پطر کروپوتکین , ویلیام گادوین , اریکو مالاتستا , پیر ژوزف پرودون , نوام چامسکی , ماری بوخین ، اما گلدمن ، جرج وودکاک

مبارزین آنارشیست : بونونتورا دوروتی ،امیلیانو زاپاتا ( انقلابی معروف مکزیکی ) ، نستور ماخنو  ( یکی از فرماندهان نظامی انارشیستها در انقلاب اکتبر در روسیه)

در انترناسیونال اول در سال 1864 در لندن که با تلاش کارل مارکس تشکیل شد شرکت کنندگان با برنامه لغو مالکیت خصوصی و ایجاد مالکیت اجتماعی توافق عمومی کردند اما در مورد نحوه دستیابی به این هدف دچار اختلاف شدند. در یک طرف آلمانی ها، انگلیسی ها و سویس- آلمانیها از نظرات مارکس در مورد کمونیسم دولتی و برنامه ریزی متمرکز دولتی حمایت کردند و در طرف دیگر بلژیکی ها، فرانسوی ها و سویس- فرانسوی ها از سیستم فدرالی بر اساس کنترل مستقیم کارگران که دیدگاه آنارشیستها به رهبری باکونین بود حمایت کردند و بدین ترتیب مارکسیستها و آنارشیستها صفوف خود را از هم جدا کردند. در حالیکه مارکس بر ضرورت حزب کارگری و دیکتاتوری کارگری تکیه مطلق می کند اما آنارشیستها می گویند تا زمانی که در دولت و حزب و جامعه الیگارشی و رهبری و فرد، قدرت اعمال اتوریته بر دیگران را داشته باشد عدالت اجتماعی نمی تواند وجود داشته باشد و به همین دلیل آنارشیستها ضمن آن که خواستار بر چیدن نظام سرمایه داری و لغو استثمار فرد از فرد هستند مخالف وجود هر نوع دولت و حزب و تشکیلات می باشند و خواستار اعمال کنترل مستقیم شوراهای کارگران برای مدیریت جامعه می باشند. امیلیانو زاپاتا انقلابی معروف مکزیکی آنارشیست بوده است و شاید به همین دلیل است که جنبش زاپاتیستی ( ارتش آزادیبخش ملی زاپاتیستی EZLN ) در مکزیک به رهبری فردی نقاب پوش به نام مارکوس که در بین بومیان سرخپوست در ایالت چیاپاس نفوذ بسیار زیادی دارد و بر علیه دولت مکزیک مبارزه مسلحانه می کند ویژگیهای آنارشیستی دارد و شاید بتوان آن را یک نمونه از جنبش آنارشیستی معاصر قلمداد کرد. زاپاتیستهای چیاپاس بر خلاف دیگر جنبش های مسلحانه مارکسیستی در آمریکای لاتین خواهان کسب قرت سیاسی نیستند و می گویند که هدف آنها فقط کسب آزادی و رفاه و عدالت اجتماعی برای مردم مکزیک و سرخپوستان چیاپاس می باشد و آنها در مبارزات ضد سرمایه داری و جهانی سازی و پیمان اقتصادی نفتا بسیار فعال می باشند. رهبری زاپاتیستها شورائی و چرخشی است ( بر خلاف سازمانهای مارکسیست که در آنها رهبری موروثی و مادام العمر است ! ) و رهبران زاپاتیستها حق داشتن ثروت و دارائی شخصی را ندارند و نیروهای مسلح زاپاتیستی حق دخالت در مسائل غیر نظامی و قانونگذاری را نیز ندارند و در زمان انتخابات باید شهرها و روستاها را ترک کنند.

آنارشیستها نیز مثل مارکسیستها از جریانات و گرایشات متنوعی برخوردارند و آنارکو- کمونیست، آنارشیست- کلکتیویست، آنارکو- سندیکالیست، آنارکو- فمینیست و .... از جمله آنها می باشند.

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد