کارشناسان برآورد میکنند که تهران میتواند در حدود یک هفته مواد شکافتپذیر کافی برای یک بمب هستهای (یک «مقدار قابلتوجه») تولید کند.
تاریخ انتشار:۲۲ بهمن ۱۴۰۳ - ۰۰:۴۹10 February 2025
توافقی که از اهرم تحریمهای اقتصادی و تهدیدهای نظامی خارجی بهره بگیرد، میتواند جاهطلبیهای هستهای ایران را مهار کند.
به گزارش سرویس بین الملل تابناک، «بولتن دانشمندان اتمی» در مقالهای به بررسی ویژگیهای یک توافق جدید هستهای با ایران پرداخته که در ادامه آمده است.
لازم به ذکر است انتشار مقالات اندیشکدههای خارجی به معنای تایید محتوای آن از سوی تابناک نیست.
امسال شاهد رویارویی مهمی بر سر برنامه هستهای ایران خواهیم بود. در اکتبر ۲۰۲۵، امکان اعمال مجدد («اسنپبک») تحریمهای شورای امنیت سازمان ملل علیه ایران از بین خواهد رفت، که میتواند یک اهرم دیپلماتیک کلیدی را از دسترس (از دسترس آمریکا) خارج کند.
در همین حال، حملات اسرائیل در اکتبر گذشته به سامانههای پدافند هوایی راهبردی ایران، تهدید نظامی خارجی علیه ایران را باورپذیرتر کرده است. با تضعیف حزبالله لبنان، سقوط نظام اسد در سوریه و فروپاشی نظامی حماس در غزه، جایگاه منطقهای ایران رو به ضعف گذاشته است.
در این شرایط، دولت جدید ترامپ بار دیگر سیاست «فشار حداکثری» بر ایران را در پیش گرفته و با اتخاذ لحن تند، گزینه اقدام نظامی را بهصورت علنی مورد بحث قرار داده است. دونالد ترامپ در سال ۲۰۱۸ از توافق هستهای ایران، موسوم به برنامه جامع اقدام مشترک (برجام)، که آن را «وحشتناک و یکطرفه» میخواند، خارج شد.
برنامه هستهای ایران در پیشرفتهترین وضعیت خود قرار دارد. کارشناسان برآورد میکنند که تهران میتواند در حدود یک هفته مواد شکافتپذیر کافی برای یک بمب هستهای (یک «مقدار قابلتوجه») تولید کند.
(در این ویدئو در کانال اخبار روسیه در یوتیوب گفته می شود که در جریانات بعد از سقوط شوروی بطور مخفیانه اوکرائینی ها 12 عدد موشک اتمی را به ایران و 6 عدد را نیز به چینی ها فروخته اند و ایران ممکن است که سالها قبل تعداد زیادی از این بمب ها را کپی کرده باشد و به همین دلیل است که وقتی که مدودف رئیس جمهور روسیه بود گفت که حمله به ایران منجر به جنگ هسته خواهد شد.
https://www.youtube.com/watch?v=CyM7BqOh_8s
اما ترامپ پس از آغاز دوره دوم ریاستجمهوری خود، اخیراً اعلام کرده که ایالات متحده نیاز به یک توافق جدید با ایران دارد. ایران ممکن است برای کاهش فشارها وارد مذاکرات شود و این فرصتی برای جامعه بینالمللی خواهد بود تا به دنبال یک «توافق بهتر» باشد.
برنامه هستهای ایران در پیشرفتهترین وضعیت خود قرار دارد. کارشناسان برآورد میکنند که تهران میتواند در حدود یک هفته مواد شکافتپذیر کافی برای یک بمب هستهای (یک «مقدار قابلتوجه») تولید کند.
ایران دارای دو تأسیسات غنیسازی وسیع و محافظتشده، هزاران سانتریفیوژ پیشرفته نصبشده و کنترل کامل بر چرخه سوخت هستهای است. همچنین، میتواند از دانش مربوط به تسلیحات هستهای که در وزارت دفاع آن وجود دارد، بهره ببرد و در یک روند محافظهکارانه طی حدود دو سال یا در یک برنامه تسریعشده ظرف شش ماه (یا حتی کمتر) یک سلاح هستهای توسعه دهد.
در تلاش برای دستیابی به یک توافق جدید، باید بررسی کرد که یک «توافق بهتر» واقعاً به چه معناست. در سالهای اخیر، برخی خواستار یک توافق گستردهتر، قویتر و طولانیتر شدهاند. با این حال، توافق جدید همچنان باید بر برنامه هستهای ایران متمرکز باشد و مذاکرهکنندگان غربی باید اولویت را بر طول مدت آن و—یک عامل جدید—ثبات آن قرار دهند.
توافقی گستردهتر: یکی از انتقادات برجسته به برجام این بود که تنها بر برنامه هستهای ایران متمرکز بود، در حالی که تهدیدات بزرگتری از سوی ایران، ازجمله فعالیتهای مخرب منطقهای، برنامههای پیشرفته موشکی و پهپادی، و تلاشهای تروریستی آن وجود داشت. با این حال، گسترش توافق فراتر از مسئله هستهای، معایبی نیز دارد.
هستهای شدن ایران با سایر تهدیداتی که از سوی این کشور مطرح میشود، متفاوت است. این تهدید خطرناکتر، فوریتر و تنها تهدیدی است که میتواند برای کشورهای دیگر—بهویژه (رژیم) اسرائیل—ماهیت وجودی داشته باشد. اولویت دادن به مسئله هستهای در مذاکرات با ایران میتواند شانس ایجاد یک سازوکار قوی برای رسیدگی به این مسئله حیاتی را افزایش دهد.
علاوه بر این، آژانس بینالمللی انرژی اتمی (IAEA) طی دههها سازوکارهای پادمانی را برای نظارت بر برنامههای هستهای توسعه داده است. این پادمانها یک مبنای محکم برای اجرای یک توافق هستهای ایجاد میکنند. در مقابل، توافق بر سر سایر تهدیدات مستلزم تعریف معیارهای مورد توافق و روشهای راستیآزمایی خواهد بود، فرآیندی که ممکن است سالها طول بکشد—حتی بیشتر از مدت زمانی که خود آن تهدید به طول میانجامد—یا در غیر این صورت، صرفاً جنبه اعلامی و غیرمؤثر خواهد داشت.
در سطح منطقهای، میتوان به سایر تهدیدات ایران از طریق ابزارهایی مانند ائتلافهای منطقهای و تقویت نیروهای متعارف پرداخت. توافق با ایران باید صرفاً بر برنامه هستهای آن متمرکز باشد—و بس
در سطح منطقهای، میتوان به سایر تهدیدات ایران از طریق ابزارهایی مانند ائتلافهای منطقهای و تقویت نیروهای متعارف پرداخت. توافق با ایران باید صرفاً بر برنامه هستهای آن متمرکز باشد—و بس.
توافقی قویتر: برجام در پی آن بود که مانع از دستیابی پنهانی ایران به سلاح هستهای شود و نگذارد ایران در کمتر از یک سال به مواد شکافتپذیر لازم برای ساخت بمب هستهای دست یابد. پس از خروج آمریکا از توافق، کارشناسان در اینباره بحث کردند که آیا برجام به این هدف دست یافته یا اینکه «زمان گریز» —مدتی که ایران برای تولید اورانیوم با غنای بالا در سطح تسلیحاتی نیاز دارد—تنها ۱۰ ماه بوده است.
یک دهه بعد، این سؤال دیگر موضوعیت ندارد. پیشرفتهای هستهای ایران باعث شده که هیچ توافقی نتواند توانمندیهای این کشور را به وضعیت قبل بازگرداند یا زمان گریز را به یک سال برساند.
۱۰ سال گذشته همچنین نشان داده که عامل اصلی متوقفکننده برنامه هستهای ایران، فنی نیست، بلکه سیاسی است. ایران باوجود دستیابی به سطحی نگرانکننده از غنیسازی، هنوز اورانیوم با غنای ۹۰ درصد ندارد. نه به این دلیل که نمیتواند، بلکه به این دلیل که نخواسته است.
یک توافق جدید نیازی به اعمال محدودیتهای بهمراتب سختگیرانهتر بر برنامه هستهای ایران ندارد. یک زمان گریز ششماهه فرصت کافی برای استفاده از ابزارهای دیپلماتیک، اقتصادی و حتی نظامی برای جلوگیری از دستیابی ایران به سلاح هستهای را فراهم میکند. این موضوع میتواند فضای لازم برای مصالحه بینالمللی را ایجاد کند و به مذاکراتی معنادار منجر شود.
توافق طولانیتر: برجام در ازای امتیازات موقت ایران در زمینه برنامه هستهای، امتیازات دائمی در قالب رفع تحریمها به این کشور اعطا کرد. محدودیتهای برجام ۱۰ ساله بود و شامل هیچ سازوکار تمدیدی نمیشد. اگرچه در سال ۲۰۱۵، ۱۰ سال ممکن بود زمان کافی به نظر برسد، اما اکنون جامعه بینالمللی بار دیگر با بحران برنامه هستهای ایران مواجه شده است.
هر توافق آینده باید نقص اساسی «بند غروب» را برطرف کند. یکی از راههای تحقق این هدف آن است که ایران بپذیرد محدودیتهای برنامه هستهای خود را برای مدتزمانی بسیار طولانیتر، حداقل چند دهه، حفظ کند
هر توافق آینده باید نقص اساسی «بند غروب» را برطرف کند. یکی از راههای تحقق این هدف آن است که ایران بپذیرد محدودیتهای برنامه هستهای خود را برای مدتزمانی بسیار طولانیتر، حداقل چند دهه، حفظ کند.
گزینه دیگر این است که ایران و جامعه بینالمللی توافقی ۱۰ ساله، اما قابل تمدید را بپذیرند—توافقی که در آن، مزایای ایران تنها تا زمانی ادامه یابد که محدودیتها برقرار باشند. با نزدیک شدن به پایان توافق، ایران میتواند انتخاب کند که محدودیتها را برای یک دهه دیگر تمدید کرده و در ازای آن، از تعلیق موقت تحریمها برخوردار شود.
چنانچه ایران خواهان لغو دائمی تحریمها باشد، باید آژانس بینالمللی انرژی اتمی را قادر سازد که به یک «جمعبندی جامع» درباره ماهیت صلحآمیز برنامه هستهای ایران برسد و به تمامی سؤالات باز درباره فعالیتهای هستهای نظامی آن پاسخ دهد. برخلاف برجام، در این چارچوب، «جمعبندی جامع» نه صرفاً یک عامل فرعی، بلکه یک شرط اساسی برای لغو تحریمها خواهد بود.
معیار مفقود: ثبات
برجام بارها به داشتن «نقایص مرگبار» متهم شده، اما در عمل، نقص کشنده آن وابستگی صرف به تصمیمات اجرایی بود—موضوعی که به رئیسجمهور آمریکا اجازه داد بهتنهایی توافق را فروبپاشد. پس از خروج ایالات متحده از توافق، واکنشهای هستهای ایران در نگاه جامعه بینالمللی مشروع تلقی شد و باعث اعمال مجدد تحریمهای سازمان ملل («اسنپبک») نشد.
این خلأ نشان میدهد که یکی از مهمترین معیارهایی که در ارزیابی موفقیت یک توافق جدید نادیده گرفته شده، ثبات آن است.
فارغ از درست یا غلط بودن خروج از برجام، روشن است که ایران در هر توافق جدیدی خواستار سازوکارهایی برای بازدارندگی از نقض آن خواهد بود.
این ابزارها میتواند شامل تصویب توافق بهعنوان یک معاهده رسمی یا راهکارهایی برای ایجاد اطمینان در ایران باشد (برای مثال، ایران میتواند ذخایر اورانیوم با غنای بالا را در کشوری ثالث نگهداری کند، که در صورت فروپاشی توافق به ایران بازگردانده شود). اگر مذاکرهکنندگان به یک توافق باور دارند، باید اطمینان حاصل کنند که این توافق دوامپذیر است.
نه لزوماً ایدهآل، اما پایدار
در سال ۲۰۱۵، برخی امید داشتند که برجام به کاتالیزوری برای تغییرات سیاسی عمیقتر در ایران تبدیل شود. اما یک دهه بعد، تصور تغییر ماهیت نظام ایران دشوار است. ازاینرو، یک توافق جدید باید هدفی مشخص و عملی را دنبال کند: جلوگیری همیشگی از دستیابی ایران به سلاح هستهای.
توافقی که از اهرم تحریمهای اقتصادی و تهدیدهای نظامی خارجی بهره بگیرد، میتواند جاهطلبیهای هستهای ایران را مهار کند
توافقی که از اهرم تحریمهای اقتصادی و تهدیدهای نظامی خارجی بهره بگیرد، میتواند جاهطلبیهای هستهای ایران را مهار کند.
هیچ توافقی بینقص نخواهد بود. از منظر مذاکراتی، ممکن است طرح مطالبات حداکثری سودمند به نظر برسد. بااینحال، برای آنکه یک توافق جدید مؤثر باشد، همچنان باید بر مسئله هستهای متمرکز بماند و در هسته اصلی خود بر مدتزمان توافق و ثبات آن تأکید کند.
شفقنا – بر اساس دادههایی که گاردین به دست آورده است، تعداد بیسابقهای از پناهجویان در سال گذشته در حالی که تحت مراقبت وزارت کشور بریتانیا بودند، جان خود را از دست دادند و مقامات اعتراف کردهاند که نمیدانند برخی از آنها در چه زمانی فوت کردهاند.
به گزارش سرویس ترجمه شفقنا، در سال ۲۰۲۴، ۵۱ نفر در اقامتگاههای ارائهشده توسط وزارت کشور جان باختند که این تعداد نسبت به سال قبل ۱۱ مورد افزایش داشته و بیش از دوازده برابر سال ۲۰۱۹ است که تنها ۴ نفر فوت کرده بودند.
در آمار منتشر شده، وزارت کشور ابتدا ادعا کرد که تنها ۳۰ نفر در طول سال جان خود را از دست دادهاند، اما پس از مشخص شدن ۲۱ مورد مرگ اضافی، مجبور به عذرخواهی شد.
تیم آزادی اطلاعات وزارت کشور تأیید کرد که دادههای مربوط به ۳۰ مورد مرگ در سال ۲۰۲۴ نادرست بوده است. یکی از مقامات این تیم نوشت: «به اطلاع ما رسیده است که اطلاعات ارائهشده حاوی دادههای ناقص بوده است. من میخواهم به خاطر این اشتباه عذرخواهی کنم.»
دبورا کولز، مدیر مؤسسه خیریه اینکوئست که از خانوادههایی که عزیزان خود را تحت مراقبت دولت از دست دادهاند، حمایت میکند، گفت: «فقدان شوکهکنندهای از نظارت و پاسخگویی در وزارت کشور وجود دارد و بیاعتنایی کاملی به زندگی این گروه آسیبپذیر مشاهده میشود. اینکه دادههای نادرست ارائهشده توسط تیم آزادی اطلاعات وزارت کشور عمدی یا ناشی از بیکفایتی باشد، نشاندهنده بیاعتنایی شوکهکننده به افراد بسیار آسیبپذیری است که جان خود را از دست دادهاند.»
در حالی که برخی از مرگها ناشی از بیماری یا کهولت سن بوده، برخی دیگر احتمالاً به دلیل خودکشی رخ دادهاند. سازمانهای خیریه نگران هستند که رفتار با پناهجویان در بریتانیا تأثیر منفی بر سلامت این گروه آسیبپذیر گذاشته باشد.
یکی از کسانی که جان خود را از دست داد، مردی ایرانی بود که به نظر میرسد در ماه مارس سال گذشته، یک ماه قبل از پیدا شدن جسدش، فوت کرده باشد. جسد در حال تجزیه او تنها زمانی کشف شد که بوی بدی از اتاقش در یک خانه اشتراکی در کولچستر، اسکس، به مشام رسید.
وزارت کشور دادههای مربوط به مرگ مهاجران تحت مراقبت خود را به شیوهای که وزارت دادگستری در مورد مرگ زندانیان منتشر میکند، منتشر نمیکند. اما سازمانهای حقوق بشر و پناهندگان خواستار این کار شدهاند. کمیته منتخب امور داخلی چندحزبی در حال بررسی اقامتگاههای دولتی برای پناهجویان است و مؤسسه خیریه «مسائل پناهندگی» خواستار پاسخگویی به درخواستهای خود برای شفافیت بیشتر در مورد این مرگها شده است.
از ۳۰ مورد مرگ اولیه در آمار وزارت کشور، تقریباً یک سوم — ۹ مورد — به خودکشی مشکوک نسبت داده شدهاند و تعداد مشابهی نیز به دلایل نامشخص فوت کردهاند که ممکن است شامل خودکشی باشد. تنها ۸ مورد قطعاً به بیماری یا دلایل طبیعی مرتبط بودهاند.
دوازده نفر در سنین نوجوانی، ۲۰ یا ۳۰ سالگی، جان باختند و تاریخ مرگ ۱۱ نفر نامشخص ثبت شده است. وزارت کشور در مورد اینکه آیا تأخیری در کشف اجساد این گروه در زمان تحت مراقبت بودنشان رخ داده است، اظهار نظری نکرده، اگرچه منابع تأیید کردهاند که جسد مرد ایرانی یک ماه بعد کشف شده است.
بر اساس دادههای قبلی آزادی اطلاعات، مرگ پناهجویان در پنج سال گذشته بیش از دوازده برابر شده است. در همین مدت، درخواستهای پناهندگی بیش از دو برابر افزایش یافته است.
نام برخی از پناهجویانی که در سالهای ۲۰۲۳ و ۲۰۲۴ در اقامتگاههای وزارت کشور جان باختند، گزارش شده است؛ از جمله لئونارد فاروکو که در دسامبر ۲۰۲۳ در قایق بیبی استکهلم در یک خودکشی مشکوک فوت کرد، کلودیا کامبانزا از نامیبیا که در ژانویه ۲۰۲۴ پس از حمله با چاقو در هال جان باخت، و امیر صافی پناهجوی جوان افغان که گفته بود ۱۶ سال دارد اما توسط وزارت کشور به عنوان بزرگسال طبقهبندی شده بود، و در آوریل ۲۰۲۳ پس از یک تصادف رانندگی در بزرگراه ام-وان فوت کرد.
مادی هریس، از شبکه حقوق بشر برای جوانان پناهجو، گفت: «وزارت کشور باید فوراً مشخص کند که دقیقاً چند نفر در سیستم پناهندگی و تحت مراقبت آنان جان خود را از دست دادهاند. این اطلاعات برخلاف وضعیت فعلی که کاملاً فاقد شفافیت است، باید به طور مرتب منتشر شود.»
منابع وزارت کشور گفتهاند که این مرگها به طور استاندارد توسط پلیس و پزشک قانونی بررسی میشوند تا حقایق و شرایط وقوع آنها مشخص شود و مقامات انتظار دارند که ارائهدهندگان خدمات، بررسیهای رفاهی معمول را انجام داده و هرگونه مشکل را به مقامات مربوطه اطلاع دهند.
این خبر را در گاردین ببینید.
نگارش از یورونیوز فارسی
تاریخ انتشار ۰۶/۰۲/۲۰۲۵ - ۱۳:۱۸ +۱ گرینویچ
مقدمه: مطالب زیر به "داروی بعد از مرگ سهراب" می پردازد و به "عشق" به عنوان یک نیاز هورمونی و بیولژیکی که در سنین بلوغ بروز می کند و به ریشه ها و عوامل بروز آن که یک جبر ژنتیکی برای تولید مثل است نمی پردازد. عشق چیزی جز یک نیاز شدید هورمونی برای جفت گیری و تکثیر نیست که در تمام موجودات زنده وجود دارد.
خیلی از ما شکست عشقی را تجربه کردهایم. لحظهای که دنیا برایمان تاریک میشود، غمگین هستیم و دیگر هیچ چیز مثل قبل نیست. شاید از بیرون هیچ تغییری در ما دیده نشود، با این حال درونمان غوغایی برپاست. اما چه اتفاقی در بدن ما میافتد که جدایی اینقدر برایمان دردناک میشود؟
امیلی مشبرن، متخصص رواندرمانی و آسیبهای عاطفی، توضیح میدهد که شکست عشقی نهتنها از نظر احساسی، بلکه از نظر روانی و حتی جسمی نیز بر ما تاثیر میگذارد. او میگوید: «وقتی یک رابطه تمام میشود، احساساتی مثل طرد شدن، اندوه و آسیبپذیری بروز میکند. این احساسات طبیعی هستند، اما کنار آمدن با آنها در جریان زندگی روزمره، کار آسانی نیست.»
به گفته دکتر سابرینا رومانوف، روانشناس بالینی و استاد دانشگاه، شکست عشقی از نظر ذهنی و جسمی تاثیری مشابه با از دست دادن یک عزیز دارد. از لحاظ تکاملی، انسانها برای بقا به ایجاد پیوندهای عاطفی قوی نیاز دارند. در گذشته، بودن در کنار دیگران تضمینکننده امنیت بود، زیرا تنها ماندن میتوانست به معنای خطر و حتی مرگ باشد.
Related
هنگام شکست عشقی چه بر سر مغزمان میآید؟
رومانوف میگوید: «وقتی یک رابطهی عاطفی عمیق به پایان میرسد، سیستم عصبی ما دچار اختلال میشود و ما احساس تنهایی، طرد شدن و رهاشدگی میکنیم. در دوران باستان این احساسات میتوانستند حکم مرگ داشته باشند.»
کنار آمدن با این غم عاطفی از نظر ذهنی کار دشواری است. مشبرن توضیح میدهد: «پایان یک رابطه یعنی از دست دادن بخشی از زندگی که برای مدتی به آن خو گرفته بودیم. پیدا کردن تعادل جدید و سوگواری برای گذشته، چالش بزرگی است.»
بیشتر بخوانید
00:02
02:00
او میگوید که شکست عشقی میتواند علائم فیزیکی مختلفی از جمله حملات اضطرابی، تغییر در الگوی خواب و تغذیه، مشکلات گوارشی و احساس خستگی ایجاد کند. این علائم جسمی اغلب با مشکلات روحی همراه میشوند و باعث میشوند که شکست عشقی از هر دو نظر، هم ذهنی و هم جسمی، فرسایشی باشد.
به گفته رومانوف افراد اغلب غم ناشی از جدایی را در جسم خود نیز تجربه میکنند. این میتواند شامل بیقراری روانحرکتی و تحریکپذیری باشد، حالتی که در آن فرد دچار نوسانات فعالیت مغزی مانند بیتابی، تکان دادن مداوم دست و پا، تند صحبت کردن یا برعکس، کُندی و کمتحرکی میشود.
او همچنین توضیح داد که برخی افراد ممکن است با تغییرات هورمونی، ریزش مو، کاهش یا افزایش وزن و کاهش تولید دوپامین روبهرو شوند. او میگوید: «این علائم میتوانند آنقدر شدید باشند که فرد احساس کند در یک چرخه گیر افتاده است و نمیتواند از آن خارج شود.»
Related
عواقب روحی و روانی شکست عشقی
دکتر رومانوف معتقد است که کنار آمدن با شکست عشقی به سادگی «فراموش کردن» نیست، بلکه لایههای مختلفی از غم و اندوه را شامل میشود. فرد نهتنها شریک عاطفی خود، بلکه آیندهای را که برای خود تصور کرده بود، از دست میدهد. بازگشت به زندگی مجردی هم میتواند یک چالش باشد، زیرا فرد حالا باید با بخشی از زندگیاش که شاید قبلا از آنها فرار میکرد، مواجه شود.
او توضیح میدهد که افراد هنگام شکست عشقی از مراحل مختلفی مثل انکار، خشم، چانهزنی، افسردگی و در نهایت پذیرش عبور میکنند. همچنین، برخی افراد بارها خاطرات رابطه را در ذهنشان مرور میکنند که باعث میشود حس کنند در گذشته گیر افتادهاند و قادر به ادامهی زندگی نیستند.
راهکارهایی برای کنار آمدن با شکست عشقی و بازگشت به زندگی
هیچ فرمول واحدی برای گذر از شکست عشقی وجود ندارد. تقریبا همه در زندگی چنین تجربهای را از سر گذراندهاند، پس اگر اکنون درگیر آن هستید، بدانید که تنها نیستید. در ادامه، چند راهکار موثر که به بسیاری از افراد کمک کرده، آورده شده است:
به خودتان زمان بدهید
هیچ چیزی مانند گذر زمان به شما کمک نمیکند. امیلی مشبرن تاکید میکند که التیام از شکست عشقی به زمان نیاز دارد و باید به خودتان این فرصت را بدهید. هر فرد روند بهبودی مخصوص به خود را دارد، بنابراین نباید برای کنار آمدن با جدایی عجله کرد. مهم این است که به احساساتتان اجازه دهید تا بهمرور پردازش شوند و بهبود پیدا کنید.
او میگوید: «گاهی ما برای بهبودی خود یک بازه زمانی مشخص تعیین میکنیم اما این کار فقط باعث آسیب بیشتر میشود، چون اگر در آن مدت بهبودی کامل پیدا نکنیم دچار احساس گناه، افسردگی و اضطراب میشویم. در حالی که هیچ زمان مشخص برای پشت سر گذاشتن یک رابطه وجود ندارد.»
Related
یک سرگرمی جدید پیدا کنید
سابرینا رومانوف توصیه میکند که هنگام کنار آمدن با شکست عشقی، یک سرگرمی جدید برای خودتان پیدا کنید. اگر قبلا بیشتر آخر هفتهها را با شریک عاطفی خود میگذراندید، حالا وقت آن رسیده که برای خودتان برنامهای تازه داشته باشید. سرگرمی را که قبلا دوست داشتید، دوباره شروع کنید یا به سراغ فعالیتهایی بروید که همیشه میخواستید امتحان کنید و فعال بمانید.
زندگی اجتماعیتان را دوباره بسازید
در بسیاری از روابط عاطفی، فرد بهطور ناخودآگاه از دوستان و دنیای اجتماعی خود فاصله میگیرد. پس از جدایی ممکن است این احساس در شما ایجاد شود که نهتنها شریک عاطفیتان، بلکه شبکه حمایتیتان را هم از دست دادهاید.
رومانوف توصیه میکند: «با دوستان و آشنایانی که در دوران رابطه با شریکتان از آنها فاصله گرفته بودید، دوباره ارتباط بگیرید. از حمایت اطرافیان استفاده کنید، احساسات خود را با آنها در میان بگذارید و با کمک آنها، این دورهی سخت را راحتتر پشت سر بگذارید.»
با خودتان مهربان باشید
تحقیقات نشان میدهند که افرادی که پس از جدایی از راهکارهایی مانند بیان احساسات، حل مساله، داشتن نگرش مثبت برای حفظ سلامت روانی استفاده میکنند، کمتر دچار افسردگی و اضطراب میشوند. در مقابل، کسانی که از مکانیسمهای اجتنابی مانند انکار، دوری از مسئله و سرزنش خود استفاده میکنند، معمولا بیشتر آسیب میبینند.
اگر احساس میکنید که عبور از این مرحله برایتان سخت شده و دیگر خودتان را نمیشناسید، کمک گرفتن از یک متخصص سلامت روان را جدی بگیرید. آنها میتوانند شما را در این مسیر همراهی کنند.
- ۱۴۰۳/۱۱/۱۹
فرمانده معظم کل قوا در دیدار جمعی از فرماندهان نیروی هوایی و پدافند هوایی ارتش با بیان اینکه با دولت آمریکا نباید مذاکره کرد، گفتند: مذاکره کردن «عاقلانه، هوشمندانه و شرافتمندانه» نیست.
به گزارش گروه سیاسی ایران آنلاین، جمعی از فرماندهان نیروی هوایی و پدافند هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران صبح امروز جمعه ۱۹ بهمن ۱۴۰۳ با فرمانده معظم کل قوا دیدار کردند.
این دیدار همزمان با دهه فجر و به مناسبت سالروز بیعت تاریخی جمعی از همافران با حضرت امام خمینی(ره) در ۱۹ بهمن سال ۱۳۵۷، طبق روال هر سال، برگزار میشود.
مهمترین محورهای سخنان فرمانده کل قوا در این دیدار به این شرح است:
- اولاً مذاکره با آمریکا هیچ تاثیری در رفع مشکلات کشور ندارد. این را باید ما درست بفهمیم؛ اینجور به ما وانمود نکنند که اگر نشستیم پشت میز مذاکره با آن دولت، فلان مشکل یا فلان مشکل حل میشود. خیر؛ از مذاکره با آمریکا هیچ مشکلی حل نمیشود. دلیل؟ تجربه!
- ما در دهه ۹۰ نشستیم با آمریکا
مذاکره کردیم حدود دو سال یک معاهدهای هم تشکیل شد. البته آمریکا تنها نبود، چند
تا کشور دیگر هم بودند، لکن محور آمریکا بود، عمدتاً آمریکا بود. دولت ما نشست
مذاکره کرد -دولت آن روز – رفتند، آمدند، نشستند، برخاستند، مذاکره کردند، گفتگو
کردند، خندیدند، دست دادند، رفاقت کردند، همه کار کردند، یک معاهدهای تشکیل شد.
- در این معاهده طرف ایرانی خیلی هم
سخاوت به خرج داد، خیلی امتیاز داد به طرف مقابل. اما همان معاهده را آمریکاییها
عمل نکردند. معاهده برای این بود که تحریمهای آمریکا برداشته شود، تحریمهای
آمریکا برداشته نشد! در مورد سازمان ملل هم یک استخوانی لای زخم گذاشتند که مثل
تهدیدی همیشه بالا سر ایران وجود داشته باشد. این معاهده محصول مذاکرهای بود که
دو سال - بیشتر یا کمتر - طول کشید.
خب این تجربه است دیگر؛ از این تجربه استفاده کنیم. امتیاز دادیم، مذاکره کردیم، امتیاز دادیم، کوتاه آمدیم، اما نتیجهای که مقصودمان بود به دست نیاوردیم. همین معاهده را هم با همه این نقصهایی که داشت طرف مقابل خراب کرد، نقض کرد، پاره کرد.
- با یک چنین دولتی مذاکره نباید کرد، مذاکره کردن «عاقلانه، هوشمندانه و شرافتمندانه» نیست. (به عبارت دیگر هواداران غربگدای آمریکا نه عاقل نه هوشمند و نه شرافتمندند!)
- همین شخصی که الان سر
کار است، معاهده را پاره کرد. گفت پاره میکند و کرد؛ عمل نکردند. قبل از این که
او بیاید هم همانهایی که این معاهده با آنها انجام گرفته بود، به معاهده عمل
نکردند. معاهده برای این بود که تحریمهای آمریکا برداشته بشود، برداشته نشد تحریمهای
آمریکا؛ تحریمهای آمریکا برداشته نشد! در مورد سازمان ملل هم یک استخوانی لای زخم
گذاشتند که مثل تهدیدی همیشه بالا سر ایران وجود داشته باشد. این معاهده محصول
مذاکرهای بود که دو سال - بیشتر یا کمتر - طول کشید.
- آمریکاییها نشستند، روی کاغذ دارند نقشه جهان را تغییر
میدهند. البته فقط روی کاغذ است، هیچگونه واقعیتی ندارد. درباره ما هم نظر میدهند،
حرف میزنند، اظهار نظر میکنند، تهدید میکنند. ما اگر تهدیدمان بکنند،
تهدیدشان میکنیم. اگر این تهدید را عملی کنند، ما هم تهدید را عملی میکنیم. اگر
به امنیت ملت ما تعرض کنند، ما هم به امنیت آنها تعرض خواهیم کرد بدون تردید.
- این رفتار درس گرفته از قرآن و
دستور اسلام است و این وظیفهای است که بر عهده ما است. امیدواریم خدای متعال ما
را در انجام وظایفمان موفق بدارد.
- ما البته مشکلاتی در داخل داریم؛ کسی منکر وجود مشکلات
نیست. در معیشت، تقریباً اغلب قشرهای مردم مشکلاتی دارند، لکن آن چیزی که این
مشکلات را برطرف میکند عامل داخلی است.
- عامل داخلی عبارت است از همت مسئولان متعهد و همراهی ملت متحد؛ یعنی همین چیزی که در راهپیمایی انشاءالله ملاحظه خواهید کرد اتحاد مردم را. راهنمایی ۲۲ بهمن هر سال مظهر اتحاد ملی در کشور ما است. ملت بصیر و مسئولان خستگیناپذیر؛ این است که مشکلات ما را برطرف میکند.
- مسئولان مشغولاند، بحمدالله
کارهایی دارند میکنند و بنده بسیار امیدوار هستم که بتوانند، همین دولت محترم
مشکلات معیشتی مردم را لااقل کم کند.
انتهای پیام/
منبع: ایرنا