نگارش از یورونیوز فارسی
تاریخ انتشار ۰۸/۰۷/۲۰۲۴
هم اکنون احزاب راست افراطی (سگ های هار و زنجیر گسیخته) در کشورهایی همچون مجارستان، ایتالیا و هلند (طولی نخواهد کشید که مردم این 3 کشور از کرده خود پشیمان خواهند شد!) قدرت را در دست دارند و بسیاری انتظار داشتند که این روند در سایر کشورهای اروپایی نیز در بلند مدت تکرار شود. موضوعی که یادآور ظهور فاشیسم و نازیسم در دهه ۱۹۲۰ و ۱۹۳۰ است که در نهایت منجر به آغاز جنگ دوم جهانی شد ( و این زنگ خطری است که مافیای دمکراسی غربی می تواند که چه حیواناتی را پرورش دهد!)
در گرماگرم افزایش حمایت از احزاب راست افراطی در انتخابات پارلمان اتحادیه اروپا در ماه ژوئن و همچنین با توجه به اینکه دونالد ترامپ در حال حاضر خود را برای دور دوم ریاست بر کاخ سفید آماده میکند، پیروزی حزب کارگر در بریتانیا و بلوک چپ در فرانسه به عنوان بارقه امیدی برای افراد دارای تفکرات ترقیخواهانه در سطح جهان به حساب میآید.
بویژه اینکه هنگامی که نتایج انتخابات مجلس ملی فرانسه پیروزی غافلگیرکننده برای ائتلاف چپ فرانسه را رقم زد، نشانههایی از آرامش در بسیاری از گوشه و کنار اروپا مشاهده شد.
اما واقعیت این است که جناح راست رادیکال(سگ های هار) در طیف وسیعی از موضوعات در حال ریشه دواندن و تبدیل شدن به گفتمان برتر است؛ جهانبینی دولت-ملت قومی، خصومت با مهاجرانی که کارت دعوت نداشتهاند و البته بدبینی نسبت به سازمانهای فراملی مانند اتحادیه اروپا و حتی ناتو تنها نمونههایی از عوامل بستر مشترک رشد این واقعیت ملموس قرن بیست وی کم است.
در بریتانیا پیروزی حزب کارگر به رهبری کییر استارمر باعث شد تا محافظهکارانی که افراطگرایی فزاینده آنها باعث برکسیت و هرجومرج سیاسی در بریتانیا شد، مایوس شوند. استارمر این باور را القا کرد که «بهترین» راه برای مقابله با راست افراطی چرخش، به سمت چپ افراطی است، کما اینکه جرمی کوربین رهبر قبلی حزب کارگر نیز در سال ۲۰۱۹ برای این کار تلاش کرده بود ولی موفق به انجام آن نشد.
اما سوال اینجاست که این گرایش به چپ در زمانهای که اروپا در گیر جنگ است(منظور مشارکت اروپا در جنگ آمریکا در اوکرائین است)، آیا مانعی برای ادامه راه اتحادیه اروپا خواهد بود یا خیر.
برخی از رهبران اروپایی روز یکشنبه هفتم ژوئیه (۱۷ تیر ۱۴۰۳)، پس از اینکه بلوک چپها توانست حزب راست افراطی «اجتماع ملی» به رهبری مارین لوپن را شکست دهد، به نتایج انتخابات فرانسه واکنش نشان دادند.
پدرو سانچز، نخست وزیر اسپانیا روز یکشنبه از «کنار زدن راست افراطی فرانسه» استقبال کرد. نخستوزیر سوسیالیست اسپانیا در شبکه اجتماعی ایکس نوشت: فرانسه «گرایش چپ سوسیال را انتخاب کرد تا با سیاستهای جدی و شجاعانه خود به مشکلات مردم رسیدگی کند.»
سانچز همچنین نسبت به پیروزی حزب چپ میانهروی کارگر بر محافظه کاران بریتانیا واکنش نشان داد. او گفت که هر دو کشور «به پیشرفت اجتماعی آری و به بازگشت به راستگرایی نه گفتند. نمیشود با جناح راست افراطی معامله کرد یا حکومت را به آنها سپرد.»
سرنوشت اوکراین و مسائل دفاعی اروپا چه میشود؟
دونالد تاسک، نخست وزیر لهستان در واکنش به نتایج روز یکشنبه گفت که این نتیجه منجر به «ناامیدی» در روسیه و «آرامش» در اوکراین خواهد شد.(جالبه که باندهای فاشیستی و هار در اکثر کشورهای اروپایی از روسیه و پوتین جانبداری و دفاع می کنند! البته "سگ زرد برادر شغال است و باندهای راست و چپ در تاکتیک های خود برای رسیدن به قدرت و مردم فریبی با هم اختلاف تاکتیکی دارند و گرنه این باندها مکمل یکدیگر هستند!)
میانه روها در اروپا نگران بودند که ظهور بالقوه راست افراطی در دولت فرانسه - دومین اقتصاد قدرتمند اتحادیه اروپا - باعث بی ثباتی اقتصادی و سیاسی شود و حمایت سرسختانه این بلوک از اوکراین را تضعیف کند وانگهی نشانههای ملموسی از تمایل رهبران اجتماع ملی به ولادیمیر پوتین در گذشته ثبت و ضبط شده بود.
با این حال، انتخاب نمایندگان جدید در فقدان یک مسیر روشن برای تشکیل ائتلاف حکومتی، منجر به یک بن بست سیاسی در پاریس خواهد شد و بر تردیدها نسبت به توانایی فرانسه برای تداوم اعمال نفوذ خود در بروکسل خواهد افزود.
فدریکو سانتوپینتو، مدیر اندیشکده فرانسوی ایریس به یورونیوز گفت که امانوئل ماکرون علیرغم از دست دادن کرسیهای مجلس ملی، همچنان با اعتبار سیاسی خود میتواند با درایت به کار خود ادامه دهد و «فرانسه همچنان میتواند نقش بین المللی(در نوکری آمریکا) خود را با قدرت خاصی ایفا کند.»
برای اولیویا لازارد، یکی از اعضای اندیشکده کارنگی اروپا، شکست غیرمنتظره راست افراطی در دور دوم به این معناست که ماکرون «اعتبار خود را حفظ خواهد کرد» و در عین حال «از پسرفت به نوعی روایت حاکمیتی و ملیگرایانه که مسلما علیه اروپا است» اجتناب می کند.
لازارد به یورونیوز گفت: «فرانسه در حال حاضر هنوز یکی از سنگرهای کلیدی در اروپا در برابر ظهور راست افراطی و علیه نفوذ روسیه است. این بدان معناست که اروپا برای مدت نسبی همچنان در مورد مسائل دفاعی امن خواهد ماند.»
مشکلات تشکیل دولت ائتلافی و حفظ سیاست طرفداری از اوکراین
حزب مارین لوپن دارای روابط تاریخی با روسیه است و وعده داده بود که با کمک فرانسه، اوکراین را مهار کند. این حزب در سال ۲۰۱۴ با وجود اینکه مسکو به دلیل اشغال غیرقانونی کریمه تحریم شده بود، ۹ میلیارد یورو از یک بانک روسی وام گرفت.
رهبران اروپایی - به ویژه در بلوک شرقی - می ترسیدند که اگر رئیس جمهور ماکرون به توافقی برای تقسیم قدرت با یک دولت راست افراطی تن دهد، دستش در سیاست خارجی و حمایت از کییف تضعیف شود.
هر چند که حزب لوپن در آستانه انتخابات پارلمان اروپا در ماه ژوئن موضع خود را در مورد جنگ تغییر داد و گفت به ارائه کمک های دفاعی ادامه می دهد اما در عین حال تصریح کرد که موشک های دوربرد یا سایر سلاح هایی که به اوکراین اجازه حمله به خاک روسیه می دهد، را ارسال نخواهد کرد.
رهبر حزب چپ افراطی فرانسه تسلیمناپذیر (LFI) نیز در گذشته به اتخاذ موضعی همدلانه در قبال روسیه متهم شده است. ژان لوک ملانشون - یکی از مدافعان عدم تعهد نظامی فرانسه - در فوریه گفت که «زمان مناسبی برای مذاکره برای صلح در اوکراین با بندهای امنیتی متقابل» فرا رسیده است و پیوسته با ارسال تسلیحات پیشرفته به کییف مخالفت کرده است.
حمایت از اوکراین یکی از مسائلی است که می تواند وحدت جبهه مردمی جدید را از بین ببرد.
از نظر لیتیتیا لانگلویس، محقق دانشگاه آنجر در غرب فرانسه، حزب سوسیالیست با گرایشات چپ میانهرو و رهبر آن رافائل گلوکسمن می توانند نقش مهمی در تشکیل دولت ائتلافی با حفظ سیاست طرفداری از اوکراین ایفا کنند. لانگلوا توضیح داد: «رافائل گلوکسمن، که از اوکراین حمایت می کند، تلاش خواهد کرد تا شاید سخنان فرانسه تسلیمناپذیر را تعدیل کند. حداقل من فکر میکنم که در داخل کشور درباره حمایت از اوکراین و دفاع از ارزشهای دموکراسی (کدام دمکراسی؟ دمکراسی برای نوکری آمریکا و مشارکت در تجاوزات نظامی آمریکا به ویتنام، کره، افغانستان، لیبی، یمن، عراق ....؟) در برابر یک کشور متجاوز و ظالم اجماع وجود دارد.»
مدافعان محیط زیست و اقلیمهای آب و هوایی نیز نفس راحتی می کشند
شکست حزب اجتماع ملی مورد استقبال مدافعان توافق سبز اروپا نیز قرار گرفته است.
جردن باردلا، رهبر حزب اجتماع ملی، که امیدوار بود نقش نخست وزیری فرانسه را ایفا کند، پیش از این از دولت فرانسه خواسته بود تا از توافق سبز اروپا «انصراف دهد» و به آنچه وی به عنوان سیاست های زیست محیطی «تنبیهی» اتحادیه اروپا توصیف کرد، حمله کرد.
از سوی دیگر، ائتلاف جناح چپ خواستار یک طرح آب و هوایی با هدف کربنزدایی تا سال ۲۰۵۰ شده است و میخواهد فرانسه به یک منبع انرژیهای تجدیدپذیر تبدیل شود.
اما در این مورد هم کارشناسان هشدار می دهند که دست ضعیف ماکرون می تواند پیامدهای منفی در راه مبارزه با تغییرات آب و هوایی داشته باشد.
در بریتانیا نیز حزب سبز توانست ۴ کرسی پارلمانی کسب کند که در نوع خود یک رکورد محسوب میشود. حزب سبز با کسب ۷ درصد از آرا توانست بهترین عملکرد انتخاباتی خود تا کنون را کسب کند. این حزب در آخرین انتخابات سراسری در سال ۲۰۱۹، کمتر از ۳ درصد رای به دست آورد.
راه همچنان دشوار است؟
اما در سایه این پیروزیها، خطر راست افراطی همچنان به قوت خود باقی است.
حزب راست افراطی «اصلاحات بریتانیا» به رهبری نایجل فاراژ، توانست ۱۴ درصد آرا را به دست آورد و تنها به لطف شیوه «انتخاب نخستگزینی» بود که این حزب به ۵ کرسی مجلس عوام رضایت داد. در واقع، اگر اهمیت این موضوع را میخواهید بدانید باید بگوییم که درصد آرای حزب اصلاحات بریتانیا نزدیک به همان ۱۶ درصدی است که حزب راست افراطی آلترناتیو برای آلمان (AfD) در انتخابات پارلمانی اخیر اتحادیه اروپا به دست آورد. فاراژ در شب انتخابات گفت که این اولین گام در ایجاد «جنبش ملی تودهها» است.
در فرانسه نیز مارین لوپن که احتمالاً نامزد این حزب برای انتخابات ریاست جمهوری سال ۲۰۲۷ خواهد بود، گفت که رای گیری روز یکشنبه بذرباشی برای آینده بود او گفت: «پیروزی ما فقط کمی به تعویق افتاد.» فراموش نکنیم که به تعداد نمایندهای اجتماع ملی در پارلمان فرانسه به نسبت سال ۲۰۲۲ حدود ۵۴ کرسی افزوده شده که در نوع خود افزایش چشمگیری است.
ماکرون و استارمر ممکن است همچنان از ظرفیت فردی خود در حوزههای داخلی و بینالمللی بهره ببرند، همانطور که ماکرون تا کنون اغلب از این فرصت خود استفاده کرده است؛ اما پیشبرد اهداف آنها با توجه به افزایش قدرت افراطیون در سطح اتحادیه اروپا چه در قالب ظهور شخصیتهای کاریزماتیک و چه در قالب تشکیل بلوکهای ائتلافی جریان راست افراطی، چندان هم تضمین شده نیست. در نتیجه ممکن است لازم باشد که آنها به دنبال یک تفکر سیاسی نو باشند.
حزب کارگر و ترامپ؛ آیا رئالیسم ترقیخواه ممکن است؟
داستان حزب کارگر بریتانیا با بلوک چپ فرانسه کمی متفاوت است. برای حزب کارگر ممکن است کار کردن با آمریکا راحتتر از اروپا باشد ولو شخصی مثل ترامپ در کاخ سفید نشسته باشد.
طرح جمهوری خواهان آمریکا برای دومین دوره ریاست جمهوری ترامپ موسوم به « پروژه ۲۰۲۵»، حاوی این بند است: «قبل از اینکه لندن دوباره به مدار اتحادیه اروپا بازگردد، تجارت با بریتانیا پس از برکسیت به توسعه فوری نیاز دارد.»
دیوید لامی، وزیر امور خارجه دولت سایه بریتانیا و گروهی از چهرههای ارشد حزب کارگر در سفری که در ماه مه به واشنگتن داشتند با رهبران جمهوریخواه دیدار داشتند. آنها حتی در بنیاد هریتیج با نویسندگان پروژه ۲۰۲۵ شام خوردند.
آقای لامی که در هاروارد تحصیل کرده است، فلسفه سیاسی خود به نام «رئالیسم ترقیخواه» تبیین کرده است، که بر تعامل با «جهان واقع» به همان گونهای که در حال حاضر وجود دارد تأکید میکند تا اینکه بر مبنای این باشد که جهان آرمانی بهتر است چگونه باشد.
علاوه بر این، او رویکرد دیپلماتیک خود را نسبت به ترامپ مشخصا گفته است که نسبت به ترامپ «سوء برداشت» شده است و اینگونه نیست که او «زن ستیز و دارای عقاید نئونازی» باشد.
حزب کارگر البته به دنبال روابط نزدیک تر با اتحادیه اروپا نیز هست که احتمالا با یک پیمان دفاعی عمیق تر بین بریتانیا و آلمان شروع می شود. استارمر دیدگاهی مشابه با صدراعظم اولاف شولتس دارد و به عنوان یک متحد در میانه آشفتگی سیاسی فرانسه عمل می کند.
مطالب مربوط
اعضای حزب کارگر در دولت سایه وقت بریتانیا، استارمر در وسط و دیوید لامی نفر دوم از چپ قرار دارندآسوشیتدپرس
واشنگتن به دنبال جلب حمایت بریتانیا در مورد مسائلی مانند چین، مقررات فنی، و سیاستگذاری در حوزه دادهها و علوم است که همگی آنها با موضع اروپا در تضاد است. به نظر می رسد که حزب کارگر مشابه رویکرد تونی بلر در مواجهه با تصمیمات حیاتی، آماده پیروی از آمریکا و حفظ «روابط ویژه بین لندن و واشنگتن» است.
استارمر قبلاً به رسمیت شناختن کشور فلسطین را به تعویق انداخته بود تا از دستور کار ایالات متحده دور نشود.
حزب کارگر در مبارزات انتخاباتی بارها بر تعهد خود به مفهوم نسبتاً سنتی امنیت ملی تأکید کرد، استارمر برخلاف رهبری قبلی حزب کارگر یعنی جرمی کوربین، گفت که در صورت لزوم آماده استفاده از سلاحهای هستهای ترایدنت بریتانیا خواهد بود.(غلط های زیادی و گنده گوزی، روسیه فقط با یک موشک سارمات می تواند جزیره انگلیس در دریا مدفون کند).
· مطالب داخل پرانتز و رنگی کردن برخی از متون از نادر احمدی است.